من و تو و کلی عکس.
پسرم، قند عسلم بعد چند وقت خیلی خیلی،سلاااام
عزیییییز دلم از دو روز قبل واکسنت برات حرف دارم.
بیست و پنجم شهریور بردمت مطب الناز جون.
دور سر 42 سانتیت بگردم من. قدتم که ماشششاللا 72 . 7/700 هم وزنته.
فردا شبش عمو علی جون اومد خونه ی ما.
این اولی غذاییه که میخوری مادر...
سیب زمینی آب پز له شده با آب مرغ.
توی بغل عمو خوردی و خوابیدی.
اینم فردای اون روز که برای اولین بار خودتو توی آینه دیدی و کلیییی ذوق کردی نفسم.
بیست و هشتم شهریور بردیمت برای واکسن
دردت به دلم.
پیغام آورده بودن که که باید تاالان چهار دست و پا میرفتی!یه عده فضول پر ادعا!!
اونجا ولی گفتن که بچه توی هشت ماه کامل چهار دست و پا میره.
شمام که از پنج و نیم ماهگیت توی تلاشی و الان قشنگ چهار دست و پا میری.تا چشم بعضیا درآدددد!
بعد واکسنت رفتیم خونه ی عزیز.
خاله جون برات کادو خرید یه خرگوش طبل دار.
منم یه کانگرو با نی نیش.
بمناسبت ماهگردت.
منتها چون گوشیم خراب بود عکس ندارم ازشون.
بیست و نهم رفتیم سنجش شنوایی و شما بجای خواب، کلی ورجه وورجه کردی!
آخرشم با قطره ی خواب آور و بغل خاله با کلی پیش پیش خوابیدی.
بازم خانم "سجاده حق زاد" گل معاینه ت کرد.
اینم کیک خاله پخت برای شش ماهگی نمک من.
عشششق نازم
باهم رفتیم دیدن نوه ی اقوام پدری من که یه فرشته ی کوچولو ئه به اسم"اسمـــــــــــــــــــــــــا".
شش روز خونه ی عزیز بودیم و برگشتیم خونمون.
اینام شیطنت شما خونه ی عزیز.