پنج ماهگی کوروش من و اولین سالگرد هم آسمون شدن نفسای من و بابایی
گل پسرم
پنچ ماهگیت با دنیا عشق و بوسه و مهربونی مبارک.
امروز اولین سالگرد همخونه شدن من و باباییه.
یک سال قبل من و بابایی با کلی آرزوهای سوخته در کنار وجود دو ماهه ی شما اومدیم زیر یه سقف!
یه سقف سفید با دیوارای زیتونی...
هیچچچچچکس هیچوقت نخواهد فهمید من چی کشیدم.
چون هیچکس با کفشای من راه نرفت و نمیدونن کجا و کدوم سنگ پای منو زخمی کرده.
هرکسی خط کش و ترازوی خودشو داره و همه قاضی ن ماشششاللا.
خداروشکر زندگیمون قشنگه، دلامون گرمه، رویامون آبیه و آینده مون صورتی.
همسرم، عزیزترینم:
إن شا ألله همیشه سایه ت بالای سر من و کوروشمون و زندگیمون باشه و نفس بکشیم با نفسات.
از خدا برامون عشق، سلامتی و آبرو میخام.
الهی آمین... ثم آمین.
اینم چند عکس از فنچولکم.
اینجا لیوان منو با جیغ و دعوا گرفتی و گازش میگیری مامانی
اینم هست
اینارم چند ساعت پیش قبل از خوابت گرفتم عشششششقم