کوروش مامانیکوروش مامانی، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

قدم قدم با پسرم

بازم مغازه ...

1394/5/23 21:21
نویسنده : مامان کوچولو
121 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم روزامون سخت میگذره...

سخت و خیلی سخت.

بابایی چند وقتی بیکار بود، کارشون دیگه زیاد درآمد نداره.

از سیزدهم مرداد یه کار جدید بهش پیشنهاد شد، سخته اما خوشحالیم...

هیچوقت یادم نخواهد رفت چه سختیا که بهم گذشته و تو...

اما نمیذارم آب توی دلت تکون بخوره نفسم.

بعد مدتها رفتیم خونه ی عزیز و از اونجا رفتیم مغازه ی بابا و عمو محمود.

بابا دیگه اونجا کار نمیکنه.

شما بغل عمویی و منم فرصت کردم برات پست بذارم.

عمو شما رو برد مغازه ی سوپری و وزنت کرد!!!

هفت کیلو و دویست.

ماشاللا مامانم.

بوووووووووووس

اینم یه عکس از شما و عمو محمود

پسندها (1)

نظرات (1)

خاله مژگان
24 مرداد 94 13:29
این نیز بگذرد... تموم میشه این روزام. ان شاالله باباش موفق باشه تو کار جدیدش. دلم برا فنچم تنگ شده بود.21 روز ندیده بودمش و کلی بزرگ شده بود جوجوم