کوروش و پارک
شاهزاده ی من
امروز با خاله مژگان، سه تایی رفتیم پارک نزدیک خونه ی عزیز اینا.
بابایی رفته یه مسافرت کوتاه و دو سه روزی اینجاییم.
از تو چه پنهون مامانی خیلی دلم گرفته...
توی پارک از یه آقا پسر برات یه دستبند خریدم. آخه با ین کمش خرج خودشو درمیاورد و من از غیرتش خوشم اومد.
باهم رفتیم سوار تاب و سرسره شدی.
خوابتم میومد مامانی.
الهی که قربون اون چشات برم من.
این از سرسره سواری شما
اینم عکس اولین تاب سواریت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی